پیبشگویی پیامبران در بارۀ عیسای مسیح


من باور دارم که هر گاهی شما انتظار کسی را یا چیزی را کشیده اید. انتظار کشیدن بسیار سخت است به خصوص اینکه شما انتظار کسی را بکشید و او هم هرگز نیاید. یا اینکه اگر شما مریض باشید وانتظار داکتر را بکشید اما او هرگز نیاید. یا اینکه در زندگی مشکلی داشته باشید و انتظار بکشید تا کسی بیاید وشما را نجات دهد.
در کشور ما، مردم ما اعم ازپیروجوان، مرد و زن، پشتون و تاجک، هزاره و ازبک همه وهمه ناله و فغان میکنند تا خداوند کشور شانرا را از مشکلات و جنجال های زندگی نجات دهد، ما را از بیسوادی نجات دهد، ما را از بیعدالتی و فساد نجات دهد، ما را از کشت و تولید مواد مخدره نجات دهد، ما را از شر جنگ و کشتن یکدیگر نجات دهد و بالاخره ما را از دشمنی به یکدیگر نجات دهد. مردم ما حق دارند تا به خاطر نجات ازین همه ناله و فریاد برآورند و دست دردعا باشند
اما بعضی وقتها به نظر میرسد که خداوند ناله و فغان ما را نمیشنود یا اینکه عدۀ فکر میکنند که خداوند بسیار دور است و ما هرگزنمیتوانیم به او برسیم. بعضی ها میگویند که خداوند هرگز در فکر ما نیست و ما و کشور ما را به حال خود رها کرده است.
مردم بعد از گناه حضرت آدم تا زمان عیسای مسیح در عین حالتی قرار داشتند که مردم ما امروز قرار دارد. مردم در طول هزارها سال به پیشگویی های انبیا وپیامبران خدا در مورد آمدن نجات دهنده ای باور داشتند وانتظارآمدن اورا میکشیدند.
خداوند پیامبران زیادی را فرستاده که از جمله آنها حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب، حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت داوود و دیگران چون اشعیای نبی، ارمیای نبی و یحیای تعمید دهنده هستند. برای یک پیامبر دو چیز بسیار مهم علامه پیامبر بودن بود: یکی باید معجزه میکرد و دوم باید پیشگویی مینمود.
خداوند وقتی ناله های مردم خود را شنید ازطریق حضرت موسی در کتاب پنجم تورات، تثنیه فصل ١٨ آیه های ١٥-١٨  چنین گفت:« خداوند، خدای تان از بین شما نبی ای مانند من برای شما می فرستد. شما به او گوش بدهید. روزی که در پائین کوه حوریب جمع شده بودید گفتید: «اگر بار دیگر آواز خداوند، خدای خود را بشنویم و یا آن آتش مهیب را ببینیم، از ترس می میریم.» آنگاه خداوند به من فرمود: «آنچه گفتند بجا است. من از بین آنها نبی ای مانند تو برای شان می فرستم. او سخنگوی من بوده به او یاد می دهم که به مردم چه بگوید. کسی که به پیام آن پیغمبر که از جانب من می باشد، گوش ندهد جزا می بیند
دوستان، خداوند به حضرت موسی میگوید من نبی ای مانند تو برای شان میفرستم. یعنی این نبی یا نجات دهنده باید مانند حضرت موسی می بود. این پیشگویی مستقیماً به آمدن عیسای مسیح متعلق است. چرا؟
برای جواب به این سوال، بیایید ببینیم چه شباهت های بین عیسای مسیح و حضرت موسی وجود دارد:
اول: حضرت موسی از قبیلۀ لاوی اولاده حضرت یعقوب بود. عیسای مسیح از طرف مادر از قبیلۀ یهودا و اولادۀ حضرت یعقوب بود.
دوم: وقتی حضرت موسی تولد میشد فرعون امر کرده بود تا تمام نوزادان را بکشند. وقتی عیسای مسیح تولد میشد هیرودیس پادشاه امر کرده بود تا تمام نوزادان را بکشند
سوم: به خاطر زنده ماندن حضرت موسی مادرش او را به سبد گذاشته به سفر دریا رها کرد. یوسف و مریم به خاطر زنده ماندن عیسای مسیح  به مصر سفر نمودند.
چارم: حضرت موسی از طریق تورات پیام خدا را به بنی اسراییل رساند. پیام عیسای مسیح از طریق خوش خبری انجیل به همۀ مردم جهان رسانده شد.
پنجم: حضرت موسی معجزه میکرد تا بنی اسراییل را از بردگی مصری ها نجات دهد.  عیسای مسیح معجزه میکرد تا زندگی انسانها را از بردگی گناه نجات دهد.
ششم: حضرت موسی از خداوند خواست تا به جای گناه بنی اسراییل جان او را بگیرد و عیسای مسیح جان خود را به خاطر تمام بشر فدا کرد.
مهمترین و بزرگترین برتری عیسای مسیح بر حضرت موسی و دیگر پیامبران این است که  او بطور معجزه آسا و از قدرت روح خدا تولد شد، هیچ گناهی از او سر نزد، جان خود را به خاطر دیگران داد، در روز سوم بعد از مرگ دوباره زنده شد. درین جاست که ما میبینیم وظیفه و مسوولیت عیسای مسیح بالاتر از حضرت موسی و دیگر پیامبران بود. وما خواندیم که خداوند در تورات گفت: "او سخنگوی من بوده و کسی که به او گوش ندهد جزا میبیند."
اولین علامه تولدی عیسای مسیح اینست که باکرۀ حامله شده پسری به دنیا میآورد و مریم که باکره بود حامله شده و عیسای مسیح تولد شد.
و در فصل ٧ آیه ١٤ این کتاب میخوانیم: «پس در این صورت خداوند خودش علامتی به شما میدهد و آن اینست که باکره ای حامله شده پسری بدنیا می آورد و او را عِمانوئیل (یعنی خدا با ما است) می نامد.»
اشعیای نبی، یک پیامبر دیگری چنین پیشگویی میکند:«زیرا فرزندی برای ما متولد شده و پسری برای ما بخشیده شده است. به او قدرت و اختیار داده شده است. نام او «مشاور عجیب»، «خدای قادر»، «پدر جاودانی» و «سلطان سلامتی» می باش بر تخت سلطنت داود می نشیند. قدرت و اختیاراو روزافزون بوده تا ابد پادشاهی می کند. پایۀ سلطنتش بر عدل و انصاف استوار بوده و پادشاهی سلامتی او انتهائی نخواهد داشت»  (اشعیا فصل نهم آیه های ٦-٨)
یکی از نامهای عیسای مسیح سلطان سلامتی است. خداوند سلطان سلامتی را به ما فرستاد تا ما را ازین حالتی که داریم نجات بدهد. یعنی خداوند با فرستادن عیسای مسیح ناله و فریاد همه مردم جهان را منجمله ما افغانها را شنید چون پادشاهی عیسای مسیح بر اساس عدل و انصاف استوار است.
حافظ شیرازی میفرماید: 
              بر آی ای آفتاب صبح امید      که در دست شب هجران اسیرم
پیغمبران گفتند که عیسای مسیح مانند آفتاب صبح خواهد آمد و ما را اززندان تاریک شب رها خواهد کرد.
خداوند ناله و فغان مردم ما را نیز شنیده است و این آفتاب صبح دو هزار سال قبل در تولد عیسای مسیح یگانه نجات دهنده بر ما و کشور ما طلوع نموده است تا ما به او ایمان بیاوریم ونجات بیابیم.
نباید فراموش شود که وقتی ما به عیسای مسیح ایمان میآوریم مشکلات ما به یکباره گی رفع نخواهد شد بلکه این ایمان قدم مهمی است بسوی برگشت به خدا تا در آشتی با او از مرگ ابدی نجات یابیم. این خود خداست که از طریق عیسای مسیح بما قدرت میدهد تا در مقابل مشکلات ایستادگی کنیم.
پس این امید نجات را که مردم ما در هر بخش زندگی خود ضرورت دارند به جز در مسیح در کجا ودر چه کسی میتوان یافت؟ آیا رهبران دولتی میتوانند این امید را بما بدهند؟ آیا رهبران مذهبی یا بزرگان قوم و قوماندانان میتوانند این امید ما باشند؟ هرگز، چونکه انسانها خود همه در گناه غرق هستند، نمیتوانند دیگران را نجات بدهند و یا ما و جامعۀ ما را از فساد نجات دهند.
یگانه راه همانا عیسای مسیح است. او میگوید: «من قیامت و زندگی هستم. کسی که به من ایمان بیاورد حتی اگر بمیرد، زندگی خواهد داشت و کسی که زنده باشد و به من ایمان بیاورد هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور می کنی» (یوحنا فصل ١١ آیه ٢٥ )
یعنی ما باید از کسی کمک بخواهیم که قدرت زندگی و قیامت را در دست دارد.
                                                                                         ( نوشتۀ ش. ع)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر