گناه ونتایج آن

 


در باغ عدن بود که گناه توسط روزنه ای « حق انتخاب» داخل زندگی اجداد اولی ما آدم و حوا شد. چون خدا به آدم و حوا حق انتخاب را داده بود، آنها با استفاده از حق انتخاب، این را انتخاب کردن که ازخدا خالق خود روی بگردانند. این به شکلی واقع شد که یکی ازدرختان باغ که بنام درخت شناخت نیک و بد یاد می شد، خدا اجداد ما آدم و حوا را از خوردن میوۀ این درخت منع کرد. خدای قادر مطلق به آنها گفته بود: «اجازه داری از میوۀ تمام درختان باغ بخوری. اما هرگز از میوۀ درخت شناسائی نیک و بد نخوری، زیرا اگر از آن بخوری در همان روز می میری.» (پیدایش ۲: ۱۶، ۱۷)
اما مار آنها را فريب داده گفت: « این درست نیست. شما نمی میرید. خدا این را گفت، زیرا می داند وقتی از آن بخورید شما هم مثل خدا می شوید و می دانید چه چیز خوب و چه چیز بد است.» (پیدایش ۳: ۴، ۵)
آدم و حوا به عوض پیروی کردن از خدا از شیطان پیروی کرده از میوۀ درخت منع شده خوردند. چون سر پیچی کردن از امر خدا گناه است، آدم و حوا با نافرمانی کردن از خدا مرتکب گناه شدند. گناه به این شکل داخل زندگی اجداد اولی انسان ها یعنی آدم و حوا شد و از طریق آنها به همه ای نسل بشریت سرایت کرد. چون نتیجۀ گناه مرگ است، همه انسان ها به خاطر گناه اجداد اولی شان به مرگ محکوم شدند.
 بعد ازآنکه آدم و حوا از خدا نافرمانی کردند. اولین چیزیکه آنها احساس کردند، احساس شرمندگی بود. آنها برگ های درخت انجیر را به هم دوخته خود را به آن پوشانیدند. یکی از نتایج گناه که، انسان به آن روبرو می شود، تلاش برای مخفی نگهداشتن رازهای گناه آلود او است. ما نمی خواهیم که دیگران بدانند که ما حقیقتاً چه قسم انسان هستیم. به عوض اینکه ما لباس های بپوشیم که فروتن معلوم شویم، ما کوشش می کنیم لباس های را به تن کنیم تا چیزیکه ما حقیقتاً نیستیم ما را نمایش دهد.
برعلاوۀ احساس شرم نتیجۀ دومی که گناه در قبال دارد دوری از خدا و تلاش برای قطع علاقه ازمشارکت با او است. قبل از سقوط آدم و حوا در گناه وقتیکه خدای قادر مطلق به ملاقات آنها به باغ عدن می آمد آنها با اشتیاق می خواستن که با خالق شان مشارکت داشته باشن و از نزدیکی او لذت ببرند. اما وقتیکه در گناه سقوط کردند، تلاش کردن تا با خدا روبرو نشوند و خود را از حضور او پنهان کردند.
   نتیجۀ سوم گناه آدم و حوا این بود، که آنها به عوض اینکه به گناه خود اقرار کنند وخود راملامت نمایند، ملامتی خود اول به گردن یک دیگر و بعد به گردند مار انداختند. آدم برای خلاصی از ملامتی حتی تا جایی پیش رفت که خدا را ملامت کرد که چرا برای او زنی بوجود آورده است. ما و شما هم چون اولادۀ اجداد خود آدم و حوا هستیم با وجودیکه صد در صد ملامت می باشیم اما کوشش می کنیم که کسی را پیدا تا ملامتی خود را به گردن او اندازیم.
  چهارمین نتیجۀ گناه زحمت و مشقت بود که آدم و حوا بعد از سقوط کردن در گناه با آن روبرو شدند. آنها باید در زمین زحمت می کشیدن و با عرق پیشانی خود برای خود غذا تهیه می کردند.
   پنجمین نتیجۀ گناه آدم و حوا این است رابطۀ زن و شوهر که قبل از سقوط در گناه به اساس محبت استوار بود تغیر کرد. شوهر به آقای خانم خود تبدیل شد و بر او حکمروایی میکرد. 
  نتیجه ششم  گناه این است که خدا زمین را  لعنت کرد و زمین برعلاوۀ رویاندن گیاهان مفید خار و خس هم رویانید.
 هفتمین نتیجۀ گناه اجداد ما آدم و حوا این است، پیش از آن آنها از کار شان در باغ عدن لذت می بردند، اما بعد از سقوط کردن در گناه از کار خود لذت نمی بردند و از کار کردن خوش شان نمی آمد.
 هشتمین نتیجۀ گناه اجدا اولی ما آدم و حوا این این است که بعد از سقوط در گناه مرگ یعنی هم مرگ جسمانی و هم مرگ روحانی را تجربه کردند.
 به این ترتیب گناه داخل زندگی نسل انسانی شد و نتایج خطرناکی را بوجود آورد. اما خدای قادر مطلق مخلوق خود یعنی انسان را به حال خود در گناه و مرگ رها نکرد، بلکه نقشۀ نجات او را در همان آغاز سقوطش در گناه طرح کرد. نقشه خدا براي برای نجات بشر این است که او پسر روحانی خود  عيسی مسيح را که کاملاً پاک و بيگناه بود، به جهان فرستاد تا جريمه گناه ما انسانها را که مرگ است بپردازد.
عیسی مسيح می ‌فرمايد:« من آمدم تا ايشان حيات يابند و آن را زيادتر حاصل كنند.» (يوحنا ۱۰: ۱۰).  عيسی، با مرگ و قيام خودش، جريمه گناهان ما را داد و هديه نجات از گناه را برای ما انسانها فراهم کرد. حالا هر که به عيسی مسيح ايمان بياورد تمام گناهانش آمرزيده می ‌شود و از هديه نجات از گناه و مزايای نجات که يکی از آنها زندگی جاودانی با خدا است بهره‌ مند می‌شود.