شهادت ایمانی برادر سخی حسینی


  من درافغانستان در ولسوالی قره باغ غزنی درخانوادۀ مذهبی متولد شدم و طبیعتاَ طوری پرورش یافتم که اجرای فرایض دینی برایم خیلی مهم بودند. تمام شریعت اسلامی را مراعات می نمودم. من روزه ميگرفتم، نمازميخواندم، درمسجد و مكتب آخوندی ميرفتم. درمحرم عزا داری و نوحه خوانی ميكرديم، سينه زنی وزنجير زنی میکردیم و درسروصورت خود با زنجیرميزديم. خلاصه هركاری كه ميكرديم زندگی ما پرازرنج وناخوشی ونا اميدی بود و کدام تغییری در آن رونما نمیگردید. اگر بخواهم تمام آن وقایع را بر روی کاغذ بیاورم ممکن است چندین کتاب شود اما حاصل اش بی معنی وبی مفهوم خواهد بود.
وقیتکه اوضاع کشور ما خراب شد، سرنوشت مرا به يكی ازكشورهای اروپایی مهاجرنمود. زمانیکه دركمپ مهاجرین بودم باز هم تصوير مشكلات را می ديدم تا اينكه به دنبال حقيقت افتادم. سؤالات مرا وادار ميكرد که نزد خود راجع به ادیان مختلف فکر کنم. تااينكه يک دوست ام مرا دعوت به خواندن انجيل شريف كرد. در ابتدا برايم درك ومفهوم انجيل مشكل بود ودرجستجوی يک راه ساده به خداوند بودم. من به مطالعه انجيل شروع نمودم و هرروز وهربار كه ميخواندم برايم شرين ترميشد. آن چيزيكه برعليه مسيحيان درمملكت ما تبليغ ميشد وقتیکه آن را با حقایق انجیل مقايسه ميكردم عمیقاً به فکر فرو می رفتم. همزمان باخواندن انجيل شريف هرروزنکات تاریک که در ذهنم بودند برایم روشن تر ميشدند. يک شب من درخواب ديدم كه درآب غرق می شوم وهرچه تلاش ميكنم كه جان خود را نجات بدهم نمی توانم. یک گردآب مرا بطرف غرق شدن ميكشانيد وهمزمان يادم آمد كه درانجيل خوانده بودم كه عيسای مسیح نجات دهنده است. درخواب، من از عیسی درخواست کمک نمودم که مرا نجات دهد.
درین وقت ديدم كه يک شخص با لباس سفيد دست مرا گرفت و نجات داد. او برایم گفت هروقت كه مرا ازصميم قلب صدا كنی ترا نجات ميدهم.   

 دقيق فردای همان روز بود كه يک فامیل مسیحی مرا ملاقات نمود . توسط دوستان افغان که پیروان عیسی بودند به كليسا افغان ها دعوت شدم. بعد ازمدتی عيسی مسيح را درقلب خود، به عنوان نجات دهنده خود پذيرفتم و دريافتم كه تنها و تنها ازطريق عيسی مسيح انسان ميتواند نجات يابد. داستان زندگی عیسی مسیح را مطالعه نمودم كه او بر صليب بخاطر گناهان بشر کشیده شد و سه روز بعد دوباره از مرگ قیام نمود وزنده شد. چندی بعد تصميم گرفتم كه غسل تعميد بگيرم وتوسط پیروان مسیح که افغان بودند در مورد مفهوم و اهمیت تعمید تعلیم گرفتم. و با تعمید گرفتن احساس کردم که در مرگ و رستاخیز عیسی مسیح شریک شدم. اکنون من خیلی خود را خوشبخت میدانم، بعد از ایمان آوردن به عیسی مسیح و تعمید گرفتن از بند های گناه آزاد شدم وهرروز تغيراتی را در زندگی نو كه عيسی مسيح بوسیله فیض اش به من مفت و رایگان داده است مشاهده ميكنم. فيض وجلال او عظيم است. عیسی مسیح  تنها کسی بود که قدرت داشت زندگی مرا عوض کند. اعتراف میکنم که در طی این سال‌ها محبتی را که در طول زندگی از آن بی‌ نصیب بودم تجربه کرده‌ا‌م.‏‏‏‏ محبت عیسی مسیح بی‌مانند است. اکنون احساس می کنم که خداوند هر روز مرا محافظت و هدایت میکند. می‌ توانم به صراحت بگویم  که اراده و خواست او همیشه برای من نیکوست. اکنون یاد گرفته ام خدایی که وعده داده است بدون اجازه او مویی از سرما کم نخواهد شد، او نه تنها دو هزار سال پیش مردگان را زنده می‌کرد، بلکه امروز نیز قادر است مرده‌ای چون مرا حیاتی دوباره بخشد! جلال بر نام عیسی مسیح که ما را كه ازملیت های مختلف  هستیم  توسط محبتش درزیر یک نام یکجا نموده است .
جلال بر عیسی مسیح!
سخی حسينی







 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر